مشاوره رابطه از دوریش دارم دیوانه میشم (نبودنش دیوانم می‌کنه)

مشاوره رابطه از دوریش دارم دیوانه میشم (نبودنش دیوانم می‌کنه)
14 تیر 1403

 

از دوریش دارم دیوانه میشم (نبودنش دیوانم می‌کنه)

 

☘️به وقت زندگی زیبا زندگی کنیم☘️

 

کنار آمدن با شکست عشقی بسیار دشوار و پراسترس است و احساسات و هیجانات همه در این دوران سخت یکسان نیست. وجودتان غالباً به یکباره مملو از احساسات و هیجانات گیج کننده می‌شود‌ و حیران و سردرگم از خودتان می‌پرسید که آیا غرق شدن در چنین احساساتی طبیعی است. برای مدتی احساس می‌کنید که زیر بار این همه احساسات و هیجانات مختلف حتی نمی‌توانید نفس بکشید یا ممکن است احساس کنید از رفتن کسی که دوستش دارید دارید دیوانه می‌شوید؛ اما نگران نباشید، چون تجربه کردن چنین حال و هوایی بعد از شکست عشقی کاملاً عادی است و برای فراموش کردن کسی که دوستش داشتید و پشت سر گذاشتن این شکست عشقی باید این فرآیند را از سر بگذرانید. در این مقاله با عواطف پیچیده‌ای که افراد عموماً بعد از شکست عشقی آنها را تجربه می‌کنند، آشنا می‌شوید و مهم‌تر از این یاد می‌گیرید که چطور این احساسات را مدیریت کنید.

 

مراحل عاطفی‌ای را که اکثر افراد بعد از شکست عشقی تجربه می‌کنند، می‌توان به این ترتیب طبقه‌بندی کرد: شوک و انکار، نیاز مبرم به یافتن پاسخ، ترس، چانه زدن (این مرحله‌ای است که شما با خودتان فکر می‌کنید: “نبودنش داره دیوانم می‌کنه” یا “احساس می‌کنم از رفتنش دارم دیوانه می‌شم و … )، خشم، تنهایی و ناراحتی، آرامش و پذیرش و بخشش. البته هر فردی مراحل متفاوتی را در زمان‌های متفاوت تجربه می‌کند، بنابراین اگر احساس کردید که کنار آمدن با شکست عشقی برای شما بیشتر از بقیه طول می‌کشد، اصلاً نگران نشوید. حتی گاهی اوقات ممکن است یک مرحله را تکرار کنید تا در نهایت بتوانید از آن عبور کنید. برای این که مراحل شکست عشقی را بهتر درک کنید و راهکارهای کنار آمدن با آن را یاد بگیرید، با ما همراه باشید.

 

در این مقاله، آنچه با عنوان دوستی دختر و پسر آورده می‌شود به معنای هر رابطه‌ای است که به قصد ازدواج و با نظارت والدین ایجاد شده است. هدف ما در استفاده از این واژه نیز صرفا ملموس‌تر شدن مبحث برای خوانندگان است، زیرا بیشتر مراجعان ما نیز هنگام بیان مشکل خود در استفاده از این واژه احساس راحتی می‌کنند.

 

مراحل هیجانی بعد از شکست عشقی و جدایی

همانطور که گفته شد، افراد معمولا بعد از جدایی هیجانات مختلفی را تجربه می‌کنند و مراحلی را برای پذیرش این اتفاق و کنار آمدن با این موضوع طی می‌کنند؛ در این قسمت در مورد این مراحل صحبت خواهیم کرد.

 

شوک و انکار

شوک و انکار رابطۀ تنگاتنگی با هم دارند. ابتدا فکر می‌کنید که همه چیز خواب است، حتی با وجود این که می‌دانستید در رابطه به مشکل برخورد کرده‌اید، هرگز حتی فکرش را هم نمی‌کردید که روزی از یکدیگر جدا شوید ـ عشقتان آنقدر شما را دوست داشت که نتواند شما را رها کند. هرچند روزهای بدی هم داشتید، اما خاطرات خوبتان همواره به بدی‌ها می‌چربید. آنقدر روزهای خوب و عاشقانه با هم داشتید که مسلماً این جدایی نمی‌تواند واقعی باشد.

 

به خودتان می‌گویید که عشقتان، نیمه گمشده‌تان به زودی متوجه اشتباهش می‌شود و شتابزده نزدتان برمی‌گردد. نمی‌توانید باور کنید که این کابوس برای شمایی اتفاق افتاده است که روزی “زوج ایده‌آل” بودید. دلتان می‌خواهد تمام خاطرات بد را فراموش کنید یا از پشت عینک خوشبینی به آنها نگاه کنید. مدام با خودتان تکرار می‌کنید که می‌توانید همه چیز را درست کنید و اوضاع دوباره روبه‌راه می‌شود.

 

چشم از تلفنتان برنمی‌دارید و دائماً منتظرید که گوشیتان زنگ بخورد و اسم او را روی صفحه تلفن ببینید. مطمئن هستید که او خیلی زود با شما تماس می‌گیرد و اگر تا الان این کار را نکرده، حتماً سرش شلوغ بوده است. در این مرحله هنوز نمی‌توانید او را عشق سابق خطاب کنید. به همه می‌گویید که واقعاً از هم جدا نشده‌اید و فقط به کمی زمان نیاز دارید تا رابطه‌تان را ترمیم کنید.

 

حتما بخوانید: آیا کسانی که شکست عشقی خورده‌اند، واقعا متحمل درد می‌شوند؟

 

نیاز مبرم برای یافتن پاسخ

بعد از فروکش کردن شوک بعد از شکست عشقی احتمالاً “چراها”، “اگرها” و “چطورها”ی بسیاری به ذهنتان هجوم می‌آورد، مثلاً از خودتان می‌پرسید:

چه اشتباهی از من سر زد؟ من چه مشکلی دارم؟

چرا اون سعی نکرد که همه چیز رو درست کنه تا بتونیم دوباره با هم باشیم؟

چطور میتونستم اوضاع رو درست کنم؟

بعد از شکست عشقی کاملاً طبیعی است که با درماندگی بخواهید علت به بن‌بست رسیدن رابطه‌تان را کشف کنید. این مرحله بسیار دردناک است، چون بسیاری از سوالاتی که عاشقان شکست خورده در این مرحله از خودشان می‌پرسند، بازتابی از احساسات عمیق ناشایستگی و طرد شدن است. ممکن است دائماً به حرف‌ها و کارهای خودتان یا عشق سابقتان فکر کنید و خاطرات گذشته را بارها و بارها در ذهنتان مرور کنید تا شاید بتوانید جوابی منطقی برای اتفاقات ناخوشایند بعدی پیدا کنید. احساس می‌کنید که عشق سابقتان تمام فکر و ذکرتان شده است و به جز او به هیچ کس و هیچ چیز دیگری نمی‌توانید فکر کنید.

 

درد و سردرگمی ناشی از شکست عشقی مانند موریانه‌ای به تمام جنبه‌های زندگیتان نفوذ می‌کند و مانند خوره ذهن و روحتان را می‌خورد. به جز این موضوع دربارۀ هیچ چیز دیگری حرف نمی‌زنید، حتی ممکن است در میان همکاران، اعضاء خانواده یا دوستانتان به دنبال جواب بگردید، تمام جنبه‌های رابطه‌تان را مرور می‌کنید تا جوابی منطقی برای به پایان رسیدن رابطه عاشقانه‌تان پیدا کنید. دست و پا زدن در باتلاق خاطرات عاشقانه گذشته، چه خوب و چه بد، باعث می‌شود که بیش از پیش در رویای عشق سابقتان فروبروید. این خیالپردازی‌ها و خودگویی‌ها خوابتان را مختل می‌کند و به این ترتیب هر روز صبح ناراحت‌تر و خسته‌تر از قبل از خواب بیدار می‌شوید. متاسفانه در این مرحله خیلی کار خاصی نمی‌توان انجام داد و بهتر است بگذارید احساسات ناراحت‌کننده شما خودشان را بروز دهند و کمی برای از دست دادن کسی که دوست داشتید و پایان رابطه، سوگواری کنید.

 

در این مرحله به یاد تمام لطف‌ها و مهربانی‌هایی می‌افتید که در حق عشق سابقتان کرده‌اید. مثلاً به خودتان می‌گویید که:

 

اصلاً نمی‌فهمم برای چی من رو ترک کرد.

من که خیلی دوست دختر/ دوست پسر خوبی بودم.

هیچ کس کارهایی رو که من براش کردم، نمیکنه.

عمراً بتونی کسی رو مثل من پیدا کنی.

در مرحلۀ خشم نیاز دارید که فرد دیگری را سرزنش کنید. چون از سرزنش کردن خودتان خسته شده‌اید، ناگهان همۀ تقصیرها را به گردن او می‌اندازید. حالتان از شنیدن آهنگ دونفریتان به هم می‌خورد و هر بار که آن را از رادیو می‌شنوید، رادیو را با عصبانیت خاموش می‌کنید. دوست دارید عکس‌هایش را تکه تکه کنید، تمام این تکه‌ها را بسوزانید و خاکسترش را به باد بدهید. این مرحله نیز مانند تمام مراحل دیگر فشار عاطفی و هیجانی شدیدی را به شما تحمیل می‌کند، اما در عین حال به شما قدرت نیز می‌دهد. خشم چه متوجه خودتان باشد، چه متوجه عشق سابقتان یا به طور کلی موقعیت ناخوشایندی که در آن قرار گرفته‌اید، دوران ضعف و بی‌حسی را به پایان می‌برد و شما را دوباره زنده می‌کند. همچنین خشم جهت مثبتی به زندگیتان می‌دهد و کمک می‌کند تا دوباره قوی و محکم روی پاهایتان بایستید. خشم برای بسیاری از افراد نخستین مرحلۀ بهبود است.

 

نکته: هرچند خشم می‌تواند مرحلۀ سالمی در فرآیند بهبود بعد از شکست عشقی باشد، اما باید مراقب باشید که زیاده‌روی نکنید. پشت سر عشقتان نزد دوستانش بدگویی نکنید و به وسایل او صدمه نزنید، مثلاً ماشینش را خراب نکنید. سوزاندن عکس با آسیب زدن به اموالش تفاوت دارد، از حد اعتدال خارج نشوید.

 

چانه زدن

این مرحله آمیزه‌ای از مراحل دیگر است. در این مرحله شوک، انکار، ترس، تنهایی و ناراحتی همه در کنار هم جمع هستند. البته بسیاری توانسته‌اند این مرحلۀ پیچیده را با موفقیت پشت سر بگذارند. در این مرحله متوجه می‌شوید که واقعاً از هم جدا شده‌اید، اما تصمیم دارید که نگذارید اوضاع به همین شکل بماند و می‌خواهید او را به رابطه برگردانید. می‌خواهید هر کاری در توان دارید انجام بدهید تا او به زندگیتان برگردد. برای برگرداندن او حاضرید به هر کاری تن بدهید. احساس می‌کنید که چاره‌ای ندارید جز آن که با عشق سابقتان تماس بگیرید و التماس کنید که نزدتان برگردد.

 

شاید این کار فکر خوبی به نظرتان برسد، اما قانون ممنوعیت تماس مزایای بسیاری دارد. البته مقاومت کردن در برابر وسوسۀ تماس گرفتن با کسی که دوستش دارید، به هیچ وجه کار آسانی نیست. او با شما تماس نگرفته است، پس تصمیم می‌گیرید که خودتان با او تماس بگیرید … او پیامی برایتان نفرستاده است، پس به خودتان می‌گویید که چرا شما پیامی برایش نفرستید.

 

متاسفانه اکثر افراد این اشتباهات را یک بار انجام نمی‌دهند، بلکه عشق سابقشان را با تماس، پیام و نامه بمباران می‌کنند و عاجزانه به او التماس می‌کنند که حداقل به آنها جواب بدهد. به او قول می‌دهید که این بار مثل قبل رفتار نمی‌کنید و قسم می‌خورید که تمام مشکلات را برطرف می‌کنید. سعی می‌کنید خاطرات خوش گذشته را به او یادآوری کنید و به او بفهمانید که رابطه‌تان آن‌قدرها هم بد نبوده است. به او قول می‌دهید که هر کاری می‌کنید تا این بار رابطه‌تان موفق باشد.

 

مقالات و کتاب‌های بسیاری دربارۀ روش‌های “بازگرداندن عشق” خوانده‌اید   و ده‌ها پست اینستاگرامی در این باره دیده‌اید. اکنون وارد یک جنگ تمام عیار عشقی شده‌اید. به خودتان می‌گویید که کاری می‌کنید تا دوباره عاشقتان بشود. نتیجۀ این مرحله برای همه یکسان نیست. از آنجایی که خودتان زمینه را برای ناامید شدنتان فراهم می‌کنید، وقتی جواب دلخواهتان را نمی‌گیرید، ممکن است به مرحلۀ قبلی برگردید. برخی دوباره همه چیز را انکار می‌کنند یا خودشان را در دریای غم و تنهایی غرق می‌کنند، حال آن که عده‌ای وجودشان مملو از خشم می‌شود.

 

حتما بخوانید: چه عشقی را باید برگردانیم؟ (چه رابطه‌ای ارزش برگشتن ندارد؟)

 

وقتی تصمیم می‌گیرید با عشق سابقتان تماس نگیرید یا اگر هم با او تماس می‌گیرید، به شما جواب نمی‌دهد، ممکن است به شبکه‌های اجتماعی متوسل شوید و صفحات او را در شبکه‌هایی مانند اینستاگرام با وسواس چک کنید. گذشته از هر چیز می‌خواهید مطمئن شوید که فرد دیگری وارد زندگی او نشده است و تنها راهی که به نظرتان می‌رسد این است که فعالیت‌هایش را در دنیای مجازی زیر ذره‌بین بگذارید.

 

شاید بتوانید عشق سابقتان را قانع کنید که به رابطه برگردد، به خصوص اگر این قهر و آشتی‌ها را قبلاً بارها تکرار کرده باشید. هرچند این آشتی موقتاً دردتان را تسکین می‌دهد، اما اگر دوباره از هم جدا شوید، بیشتر از قبل ناراحت خواهید شد. مهم نیست که چقدر دوست دارید به این رابطه ادامه بدهید، هیچ رابطه‌ای بدون خواست هر دو طرف دوام نمی‌آورد. یک رابطه سالم به تلاش هر دو طرف نیاز دارد و نباید خودتان را سرزنش کنید که چرا نتوانسته‌اید به تنهایی این رابطه را حفظ کنید.

 

او را برگردانید

اگر شما با استفاده از اصول درست روان‌شناسی برای بازگرداندن عشق تلاش کنید، به احتمال بیشتری می‌توانید او را به رابطه برگردانید. به علاوه، اگر این از اصول و تکنیک‌های صحیحی استفاده کنید، بعد از بازگرداندن کسی که دوست دارید، به احتمال کمتری دوباره رابطه‌تان به جدایی منجر می‌شود.

 

شما می‌توانید با شرکت در دوره بازگرداندن عشق و ازدواج ، این اصول و تکنیک‌ها را یاد بگیرید و کسی که دوست دارید را برگردانید.

 

ترس، تنهایی و ناراحتی

گوشیتان مدت‌هاست که زنگ نخورده است. مرحلۀ شوک و انکار را پشت سر گذاشته‌اید و کم‌کم متوجه می‌شوید که ممکن است او دیگر هرگز با شما تماس نگیرد. به این نتیجه می‌رسید که این کابوس واقعیت دارد و واقعاً از هم جدا شده‌اید. اینجا است که ترس وجودتان را دربرمی‌گیرد. از این می‌ترسید که نکند تا ابد تنها بمانید؛ می‌ترسید که دیگر هیچ کسی را نداشته باشید تا با او حرف بزنید. می‌ترسید که بدون عشق سابقتان نتوانید در این دنیای بزرگ ترسناک دوام بیاورید.

 

شاید احساس ناراحتی را در مرحلۀ اولیه و همراه با شوک ناشی از جدایی تجربه کرده باشید، اما وقتی شکست عشقی را باور می‌کنید، سیل اندوه و ناراحتی شما را در خود غرق می‌کند. احتمالاً دوست دارید که فقط روی تخت دراز بکشید و خودتان را زیر پتو قایم کنید، در گرداب ناراحتی و افسردگی فروبروید و برای خودتان دل بسوزانید. اصلاً دوست ندارید با خانواده و دوستانتان دردو دل کنید و فکر می‌کنید اتفاقات دنیای اطرافتان هیچ ارتباطی به شما ندارد.

 

کمک گرفتن از متخصص

ناراحتی یکی از مراحل ضروری در فرآیند سوگواری است، اما اگر فکر آسیب زدن به خود به سرتان زد، به سرعت با روان‌شناس متخصص تماس بگیرید.

آرامش و پذیرش

هرچند احساس می‌کنید که انگار دیگر هرگز روی آرامش را نخواهید دید، اما مطمئن باشید که دنیایتان باز هم آفتابی می‌شود و می‌توانید به آرامش برسید. یک روز به خودتان می‌آیید و می‌بینید که موفق شده‌اید با شکست عشقی کنار بیایید. هرچند قلبتان شکسته است، هرچند اشک‌ها ریخته‌اید و از خشم و ترس به خود لرزیده‌اید، اما هنوز زنده‌اید. وقتی به عشق سابقتان فکر می‌کنید، به جای این که درد و رنج مانند خنجری تیز در قلبتان فروبرود، یاد خاطرات خوبی که با هم داشتید، برایتان زنده می‌شود و از فکر کردن به آن روزهای خوب لبخند می‌زنید. اکنون قوی‌تر از قبل شده‌اید و درس‌های زیادی دربارۀ نیازها و خواسته‌هایتان یاد گرفته‌اید.

 

تغییر بنیادینی در این مرحله رخ می‌دهد ـ به جای این که به گذشته نگاه کنید، برنامه‌ریزی برای آینده را شروع می‌کنید. برای اولین بار بعد از مدت‌ها می‌توانید از زندگی و ارتباط با دیگران لذت ببرید. متوجه می‌شوید که برای شاد و خوشبخت بودن نیازی به عشق سابقتان ندارید و فقط خودتان می‌توانید خوشبختی را برای خودتان به ارمغان بیاورید؛ رسیدن به چنین درکی باعث می‌شود که قدرت فوق‌العاده‌ای را در خود احساس کنید. می‌فهمید که می‌توانید دوباره عشق بورزید و باور می‌کنید که شایستۀ دریافت عشق هستید.

 

بخشش

بخشیدن عشق سابقتان و البته خودتان مزایای بسیاری دارد، بنابراین به محض این که احساس کردید، می‌توانید باقیمانده‌های آزردگی و رنجشی را که از او دارید، از قلبتان پاک کنید، او را از صمیم قلب ببخشید. این مرحلۀ آخر برای برخی دشوار است، چون احساس می‌کنند که خشم، این احساس مسموم کننده و خطرناک آخرین روش ارتباطی آنها با عشق سابقشان است. اما بهتر است این آخرین راه ارتباطی را هم قطع کنید و قوی و مصمم به راه خودتان ادامه بدهید.

بخشیدن طرف مقابل گاهی اوقات مدتی طول می‌کشد. پذیرش شکست عشقی و کنار آمدن با دلایل این شکست کاملاً با بخشیدن عشق سابق و از آن هم مهم‌تر، بخشیدن خودتان تفاوت دارد، پس عجله نکنید. مطمئن باشید که به این مرحله می‌رسید و وقتی بتوانید او را و خودتان را ببخشید، می‌دانید که از این به بعد حال دلتان خوب خواهد بود و واقعاً می‌توانید این شکست را به گذشته بسپارید.

 

روش‌های کنار آمدن با شکست عشقی

هیچ کس نمی‌تواند دقیقاً پیش‌بینی کند که چه زمانی می‌تواند از درد و ناراحتی بعد از شکست عشقی رها شود؛ به علاوه همه مانند هم نیستند. بااین حال توصیه‌هایی کلی برای کنار آمدن با شکست عشقی وجود دارد.

 

به خودتان اجازه گریه کردن بدهید

گریه کردن بعد از جدایی از کسی که عاشقش بودید، کاملاً عادی است، احساس می‌کنید که بغض دارد خفه‌تان می‌کند و دیگر نمی‌توانید اشک‌هایتان را نگه دارید، اشکالی ندارد، گریه کنید. سرکوب کردن هیجانات و احساسات غالباً اوضاع را بدتر می‌کند و این احساسات فروخفته یک روز در نهایت به شیوه‌ای غیرقابل کنترل فوران می‌کند. از ته دل گریه کردن حتی وقتی با موضوع پرتنشی مانند شکست عشقی سروکار ندارید، دلتان را سبک می‌کند و به شما آرامش می‌دهد، بدیهی است وقتی از غم از دست دادن عشقتان ناراحت هستید، گریه کردن کمک قابل توجهی به آرام‌تر شدنتان خواهد کرد.

 

خاطرات خوب و درس‌هایی را که از رابطه یاد گرفته‌اید، به یاد بیاورید

دست کشیدن از رابطه‌ای که این همه خاطرات شیرین را در آن تجربه کرده‌اید و فراموش کردن کسی که جزئیات مهم زندگیتان را با او در میان گذاشته‌اید، بسیار دشوار است. هدف اصلی این است که قبول کنید هرچند زندگیتان تغییر کرده است، اما لازم نیست تمام خاطرات خوشتان و لحظه‌های خوب با هم بودن را فراموش کنید. این رابطه بخشی از وجودتان است و تا ابد با شما خواهد بود. درس‌های ارزشمندی را که از عشق سابقتان یاد گرفته‌اید، به خاطر بیاورید و شکرگزار باشید که توانسته‌اید این دوران را با تمام خوشی‌ها و سختی‌هایش تجربه کنید.

 

سعی کنید سلامتیتان را در طول فرآیند “فراموشی عشق سابق” حفظ کنید

مراقب باشید که سلامتیتان در زمان طی کردن این مراحل به خطر نیفتد. از نظرات ارزشمند و حمایت‌های اطرافیانتان استفاده کنید. خوب غذا بخورید. سعی کنید بیشتر از خانه بیرون بروید و از یک زندگی اجتماعی لذت ببرید.

 

شتابزده رابطه دیگری را شروع نکنید

بسیاری از افراد توصیه می‌کنند که بعد از شکست عشقی برای این که دیگر به عشق سابقتان فکر نکنید، رابطۀ دیگری را به سرعت شروع کنید. اما روان‌شناسان کاملاً با این توصیه مخالفند. در این مرحله درگیر احساسات و هیجانات مختلفی هستید و شروع شتابزدۀ یک رابطۀ جدید اجازه نمی‌دهد تا اول از درد و رنج شکست عشقی کاملاً بهبود پیدا کنید یا بتوانید برای موفقیت در یک رابطۀ جدید به خوبی تلاش کنید. بنابراین به خودتان زمان بدهید. ابتدا خودتان را بشناسید؛ کشف کنید که چه چیزهایی شادتان می‌کند و سعی کنید انسان قوی‌تری از خودتان بسازید. بسیاری از اوقات بعد از یک شکست عشقی بزرگ نکات جدیدی را دربارۀ خودمان کشف می‌کنیم که قبلاً از آنها اطلاع نداشتیم.

 

سرگرمی جدیدی پیدا کنید

اکنون زمان مناسبی است تا کاری را که همیشه دوست داشتید، امتحان کنید. این سرگرمی جدید می‌تواند آشپزی، کوه‌نوردی، شنا یا هر کار دیگری باشد که حواستان را از موضوع شکست عشقی پرت کند. به علاوه یاد گرفتن یک فعالیت جدید مغزتان را تحریک می‌کند و کمک می‌کند تا فرآیند خودسازی و تقویت خود را شروع کنید. ضمناً عزت نفستان هم با این کار بالاتر می‌رود، چون به این ترتیب متوجه می‌شوید که اگر بخواهید و تمرکز کنید، می‌توانید هر کاری را انجام بدهید.

 

به موسیقی گوش بدهید

گوش دادن به موسیقی فواید بی‌شماری دارد که یکی از مهم‌ترین آنها کاهش استرس و افسردگی است. بنابراین فهرستی از آهنگ‌های مورد علاقه‌تان تهیه کنید تا حالتان با گوش دادن به آنها بهتر شود.

 

از خانواده و دوستانتان کمک بگیرید

وقتی هیجانات و احساسات مختلفی را در دوران بهبود بعد از شکست عشقی تجربه می‌کنید، باید به اطرافیانتان تکیه کنید. شانه‌ای داشته باشید تا سرتان را با خیال راحت روی آن بگذارید و گریه کنید، باید کسی را داشته باشید که وقتی خشم و احساسات ناخوشایندتان را تخلیه می‌کنید، در کنارتان باشد؛ معاشرت با دوستان و اعضاء خانواده روحیه‌تان را بهتر می‌کند.

 

شاید وسوسه شوید که در غار تنهاییتان بمانید و حتی ممکن است از دوستانتان دوری کنید، چون نمی‌خواهید یک آدم کسل کننده باشید، اما بدانید که دوستان واقعی آماده‌اند تا به دادتان برسند و در زمان سختی در کنارتان باشند. آنها درد و رنجتان را می‌فهمند و هر چه در توان دارند، انجام می‌دهند تا حالتان بهتر شود.

به خودتان سخت نگیرید

شکست خوردن در یک رابطۀ عاشقانه دلیل نمی‌شود که شما آدم بدی باشید. مراقب باشید که در دام خودگویی‌های منفی نیفتید، چون این افکار منفی باور به بد و ناشایست بودن خودتان را تقویت می‌کند. یک بار شکست عشقی خوردن به این معنا نیست که دیگر هرگز کسی شما را دوست نخواهد داشت.

بعد از شکست عشقی شما ممکن است احساسات مختلفی تجربه کنید. این احساسات از فردی به فرد دیگر فرق دارد، اما به طور کلی می‌توان گفت بعد از جدایی عاطفی شما از این مراحل عبور خواهید کرد: شوک از دست دادن فرد مورد علاقه و انکار تمام شدن رابطه، نیاز به پاسخ دادن به این سوال که چرا این رابطه تمام شد و چرا او رفت؟، خشم از او و خودتان بابت اینکه رابطه تمام شده و افکار مربوط به انتقام گرفتن از او، چانه‌زدن و تلاش برای بازگرداندن او به رابطه و ترس از تنهایی و افسردگی. اگر این مراحل را درست پشت سر بگذارید، شما این جدایی را می‌پذیرید و یه آرامش می‌رسید.

اما چطور می‌توانید با این شرایط سخت کنار بیایید؟ برای اینکار بهتر است راحت گریه کنید به خاطرات خوبتان فکر کنید، تلاش کنید تا سلامت خود را حفظ کنید، سریع وارد ارتباط جدید نشوید، یک سرگرمی جدید برای خودتان ایجاد کنید، به موسیقی مورد علاقتان گوش کنید، از حمایت عاطفی دوستان و خانواده‌تان استفاده کنید و در نهایت اینکه به خودتان سخت نگیرید.

 

اشتراک گذاری:
مطالب مشابه
دیدگاه‌ها
امتیاز دهید:
0 از 5