طلاق چیست؟ انواع آن کدامند؟

طلاق چیست؟ انواع آن کدامند؟
14 تیر 1403

 

☘️به وقت زندگی زیبا زندگی کنیم☘️

تعریف طلاق

طلاق عبارت است از ثبت قانونی پایان ازدواج برآوردها نشان می‌دهد که نیمی از ازدواج‌ها به طلاق می‌انجامد در ایران نیز در سال‌های اخیر با افزایش طلاق روبرو بوده‌ایم البته میزان دقیق آن چندان مشخص نیست.

دونالد والش می گوید طلاق طبق آنچه در فرهنگ لغات جهانی آورده شده عبارت است از جدایی کامل و انفصال دو نفر از هم اما چنین چیزی مطلق امکان ناپذیر است زیرا در جهان هستی جدایی کامل و خاتمه دادن به رابطه زناشویی غیر ممکن است حتی اگر آن شخص را پس از طلاق اصلاً نبینید باز هم به نوعی با او رابطه خواهید داشت و چگونگی آن رابطه بر زندگیتان اثر می گذارد در واقع نمی‌توان به ازدواج خاتمه داد تنها می توان پیوند زناشویی را قطع کرد آن هم از طریق نهادهای قانونی اما نمی توان به یک پارت بچگی و وحدت ایجاد شده بین دو جان خاتمه داد. به این معنا که نمی توان آنچه را که خداوند در نتیجه ازدواج به یکدیگر وصل کرده است از هم گسست به بیان دیگر دو بخش شدن ممکن است اما بخشی از دیگر این بودن ممکن نیست

انچه در طلاق از دست میدهیم تنها همسر یا شریک زندگی ما نیست بلکه نفس خود ماست هرچه در مورد خودمان فکر و یا تصور کرده‌ایم اگر ما نمی شود ما آن چیزی است که در جریان طلاق از دست می‌رود و به همین دلیل است که طلاق تا این اندازه صدمه زننده است از آنجایی که خانواده یک نظام ارتباطی پیچیده است و اعضای آن با هم تعامل چند جانبه دارند با جدایی یک زوج کل نظام  خانواده فرو می پاشد درست مثل خانه ای که در اثر حرکت لایه های زمین ریزش میکند و بر سر اعضای خانواده خراب می‌شود و در نهایت جذب تلی از خاک و اوار که انعکاس دهنده ی غم و مستر مصیبت است باقی نمی ماند

 

فقدان های همراه با طلاق

*از دست رفتن اهداف شخصی و اهداف مشترک طلاق با تغییر اهداف همراه است افراد بخشی از اهداف خود را کنار می‌گذارند و بخشی دیگر را تغییر می‌دهند و اهداف جدیدی را انتخاب می‌کنند

* از دست دادن از عزت نفس. طلاق سبب می‌شود که افراد نسبت به خود خوب بودن و درست عمل کردن شان دچار تردید شوند

* تغییر هویت. طلاق با تغییر هویت همراه است افراد از هویت قبلی خود به عنوان فردی متاهل فاصله می‌گیرند و هویت جدیدی را به عنوان فردی مجرد انتخاب می‌کنند

* از دست دادن خانه بات طلاق اغلب خانه و کاشانه عوض میشود

* از دست دادن رفاه اقتصادی و شروع مشکلات مالی در برخی از افراد طلاق با ازدست‌دادن رفاه اقتصادی و شروع مشکلات مالی همراه راه است

* تغییر دوستان و خویشاوندان. با جدایی از همسر اغلب افراد و اقوام و خویشاوندان و دوستان مشترک خود را از دست میدهند

*دور شدن از فرزندان. باطلاق یکی از والدین معمولا از فرزندان رو می شود زیرا فرزند اغلب والدین زندگی می کند که مسئول نگهداری از او است

* فقدان امید به آینده برخی از زوج‌ها طلاق امیدی به آینده ندارم و بر این باورند که دیگر هرگز نمی توانند طعم یک زندگی زناشویی موفق و شاد را بچشند

 

طبقه بندی طلاق:

1- طلاق اجباری

2- طلاق توافقی

 

*طلاق اجباری

در طلاق اجباری یک زوج به اجبار خود یا دیگران را تحت تاثیر جبران ناشی از یک رویداد تن به طلاق می دهند پذیرش این نوع طلاق برای هر دو زوج دشوار است و پیامدهای منفی این نوع طلاق بیشتر از طلاق توافقی است زیرا در این مرحله طلاق قانونی اغلب زودتر از طلاق عاطفی روی می دهد و به همین دلیل افراد پس از جدایی با بحران عاطفی  مواجه می شوند

 

* طلاق توافقی

 در طلاق توافقی یک زوج با توافق قبلی از هم جدا می شوند در این مورد اغلب زوجها از مدت‌ها قبل درباره طلاق حرف زده اند و خود را برای آن آماده کرده‌اند در اینجا طلاق عاطفی زودتر از طلاق قانونی روی می دهد به همین دلیل این زوج‌ها بحران های عاطفی را قبل از طلاق تجربه می‌کنند.

به عنوان مثال گلبهار و همسرش پس از پنج سال نازایی با توافق از یکدیگر جدا شدند آنها با رضایت قبل از هم جدا شدن ولی گلبهار همچنان به همسرش به لحاظ عاطفی وابسته است و در طول روز اغلب به فکر می‌کند اما همسرش راحت تر با این قضیه کنار آمده است.

 

روند طلاق

* طلاق فرآیندی پیچیده است و مراحل گوناگونی را طی می کند بوهانان ‏پژوهشگری که در زمینه طلاق کار کرده است می گوید افراد برای گذر از فرایند طلاق از چند مرحله می گذرند این مراحل عبارتند از:

١-طلاق عاطفی

٢-طلاق اقتصادی

٣طلاق تدارکاتی

٤-طلاق والدینی

٥-طلاق اجتماعی

٦- طلاق روانی

 

طلاق عاطفی

در طلاق عاطفی از افراد به تدریج به لحاظ عاطفی از هم دور شده و نسبت به همسر می شوند به عبارتی پیوند های هیجانی بین زوج‌ها به تدریج از هم میگذرد و گره های ارتباطی بین آنها شل میشود و آنها در نهایت به جای می رسند که نسبت به یکدیگر هیچگونه احساسی ندارند در این موارد تبادل عاطفی و روابط جنسی بین آنها رنگ می باشد و اگر هم رابطه جنسی وجود داشته باشد به اجبار یا بر حسب انجام وظیفه است

 

طلاق اقتصادی

جدایی اقتصادی با تقسیم اموال خرید لوازم جدید فروش اسباب قدیمی پرداخت و دریافت مهریه به صورت یکجا یا ماهیانه و تعیین پرداخت نفقه به صورت منظم مشخص میشود در مواردی ممکن است مشکلات اقتصادی بر بحران بین والدین طلاق بیفزایند و سبب شوند که فشار روانی والدین به فرزندان انتقال یابد

 

طلاق تدارکاتی

وضعیت زندگی افراد پس از طلاق تغییر می‌کند زیرا در بسیاری از موارد یکی از دو طرف منزل را ترک می‌کند و در مواردی ممکن است هر دو طرف منزل را ترک کنند و خانه جدید تهیه کنند یا هر یک به منزل والدین خود بروند تغییر محیط زندگی که با تغییر محله خیابان منزل مسکونی و لوازم منزل همراه است می‌تواند برای زوجین به ویژه کودکان استرس باشد زیرا برنامه های طبیعی و جاری زندگی کودک به هم میریزد دختر کوچکی را در نظر بگیرید که هر روز با مادرم به پارک ای که در همسایگی آنها بوده می‌رفته و سرسره بازی می کرده پس از طلاق والدین و جابجا شدن منزل مسکونی این تفریح از حذف شده است اگرچه ممکن است فرد دیگری جایگزین آن باشد اما  همیشه اینطور نیست در مواردی هیچ تفریحی جای تفریح های حذف شده قبلی را نمی گیرد

 

طلاق والدینی

در طلاق بالدینی مواردی مانند حضانت و سرپرستی فرزندان مطرح است در این رابطه در بسیاری از موارد شاهد جدال والدین بر سر تصاحب فرزند به عنوان یک و نیم هستید اما مواردی هم پیش می‌آید که یکی از والدین تمایلی به نگهداری فرزند ندارد و ترجیح می‌دهد که والد دیگر مسئولیت نگهداری فرزند را به عهده بگیرد به عهده گرفتن سرپرستی فرزند یکی از چالشهای طلاق است و لازم است که درمانگران درباره ضرورت وجود هر دوباره در زندگی فرزندان تاکید کنند

 

طلاق اجتماعی

طلا و موقعیت و جایگاه اجتماعی فرد در جامعه تاثیر می گذارد و روابط بین فردی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد چنانچه ممکن است دوستانه قبلی فرد به ویژه دوستان متاهل از او فاصله بگیرند طلا همچنین بر ارتباط خویشاوندی افراد تأثیر می‌گذارد زیرا باتلاق همچنین بر ارتباط خویشاوندی افراد تاثیر می گذارد زیرا باتلاق ارتباط افراد با برخی از کشاورزان قطع می شود انتخاب دوستان جدید آن هم در وضعیتی که فرد در بحران جدایی دست و پا می‌زند و چالشی بزرگ به شمار می رود.

فاطمه پس از طلاق با فرزند ۵ ساله‌اش به خانه پدری برگشته است و در حال حاضر با آنها زندگی میکند زندگی در خانه پدری اگر چه مزایایی دارد اما معایب زیادی هم دارد فاطمه می گوید و فرزندش دیگر مثل سابق از آزادی عمل لازم برخوردار نیستند

 

طلاق روانی

طلاق روانی زمانی اتفاق می افتد که فرد علاوه بر طلاق عاطفی به لحاظ قانونی تدارکاتی اقتصادی اجتماعی نیز از همسرش جدا می شود و به تدریج به زندگی جدید همراه با مسئولیت ها و نقش های جدید عادت می کند یاد می گیرد که بر روی پاهای خود بایستد و با خود به تنهایی بار زندگی مشکلات و مسئولیت های شخصی خود را بر دوش بکشد بخشش خود و دیگری و پذیرش سهم خود در فرایند طلاق در طلاق روانی دیده میشود

البته دستیابی به این مرحله کار چندان آسانی نیست و فرد باید از مراحل مختلفی از جمله انکار افسردگی خشم سوگواری بگذرد تا به مرحله پذیرش برسد

 

باورهای اشتباه در باره طلاق

 

باورهای اشتباه افراد درباره طلاق سبب می‌شود تا آنها نتوانند تصمیم مناسبی بگیرند آن هم زمانی که طلاق از همسر بهترین و کارآمدترین گزینه است عمده ترین باورهای اشتباه افراد درباره طلاق عبارتند از:

* طلاق به معنای این است که شما آدم خوبی نیستید

* علاقه من است که شما شکست خورده هستید افرادی که طلاق به معنای شکست بی‌کفایتی و صرف خود می‌دانند پس از طلاق احساس خوبی ندارند

*طلاق به این معناست که مشکل شخصیتی دارید با این باور افراد و به کسانی که طلاق گرفتند واکنش منفی دارند و آنها را سرزنش میکنند *وقتی که ازدواج می کنی تا پای جان باید با فرد بمانید و جدا نشوید این باور سبب میشود که افراد در نقش قربانی باقی بمانند

*طلاق امکان ازدواج مجدد خوب شما را از شما میگیرد

* باتلاق همسر مناسبی در انتظار است

* طلا برای فرزندان بسیار زیانبار است با لباس عروس به خانه همسری میروی و با کمان برمیگردید

 

باتلاق این باور اشتباه که در برخی از مردم به ویژه در جوامع روستایی و سنتی دیده می شود سبب می‌شود که فرد یکی ازدواج مصیبت‌بار را به قیمت از دست دادن سلامتی از جسمانی و روانی خود و فرزندانش تحمل کند برای آن طلاق هستند باورهای اشتباه مانع طلاق می‌شوند و برای کسانی که همش به همسرانشان جدا شده اند باورهای منفی می توانند بر انگیزاننده هیجانات منفی و مشکلات روانی باشد

 

علل طلاق

* بدرفتاری و ازار  دیدن از همسر

بدرفتاری و آزار جسمانی مانند کتک زدن و بد رفتاری عاطفی مانند تحقیر کردن همسر محدود کردن بی توجهی و بی اعتنایی نسبت به همسر مواردی از بد رفتاری هستند که می‌توانند زندگی زناشویی را در سراشیبی سقوط و طلا قرار دهند

طاهره از کتک کاری همسرش شاکی است و اخیراً به دادگاه شکایت از همسرش تقاضای طلاق کرده است همسر وی بر این باور است که طاهر او را در وضعیتی قرار می‌دهد که چاره ای جز طلاق ندارد

 

 *پیشرفت یکی از زوج ها

 پیشرفت مالی و تحصیلی یکی از روش‌ها می‌تواند عاملی برای جدایی باشد این تصمیم اغلب توسط کسی گرفته می‌شود که پیشرفت‌های زیادی در زندگی اش داشته است اما موقعیت همسرش تغییر چندانی نکرده است در ایران در دو دهه اخیر پیشرفت مالی بسیاری از مردان و پیشرفت تحصیلی و آگاهی و بینش اجتماعی بسیاری از زنان موجب طلاق و جدایی شده است

 الهه می‌گوید که در سن ۱۸ سالگی با فردی که پنج سال از او بزرگتر بود ازدواج کرده است همسر الهه در آن زمان دانشجویی حقوق بوده است در طول این سال‌ها همسرش به تحصیلات خود ادامه داده و موفق به اخذ درجه دکترای حقوق شده است کتاب تحصیلی امین بین این دو به مرور آنها را از هم دور کرده است الهه  همسرش را به زیر آبی رفتن و خیانت متهم می‌کند و همسرش در مقابل در مقابل این اتهام از خود دفاع می کند و همسرش را به بدبینی متهم می‌کند الهه می‌گوید همسرش این اواخر به او گفته است اگر به وضعیت فعلی اعتراض داری می توانی طلاق بگیری

 

*ویژگی های شخصیتی

برخی ویژگی‌های شخصیتی از جمله بدبینی زودرنجی سلطه‌جویی وابستگی شدید نسبت به خانواده انتظارات بیش از اندازه و غیر واقع بینانه از همسر این مسئولیتی خودخواهی عدم تعهد نسبت به نقش های والدینی و همسری خست شلختگی ناتوانی در ابراز احساسات و هیجانات مثبت از این دسته هستند گیرندگی یکی از ویژگی هایی است که برخی از افراد تحت تاثیر آن به جای عشق ورزیدن بخشیدن و نسات به طور مداوم درصد دریافت توجه عشق و احترام دیگری هستند

 

*بی وفایی خیانت

 یکی از دلایل طلاق بی وفایی و خیانت یکی از دو طرف و گاه بی بند و باری هر دو آنها است . در بسیاری از موارد یکی از روزها نه یک بار بلکه به کرات به همسرش خیانت میکند و همسر بردباری بخر می دهد و می بخشد اما در نهایت به جایی میرسد که می گوید دیگر تحملش را ندارم و نمی توانم ادامه دهم ظرفیت و تحمل من به سر رسیده است

 

*کاهش دلبستگی

برخی افراد در طول زندگی زناشویی به مرور از هم فاصله می‌گیرند و به اصطلاح روزی متوجه می‌شوند که دیگر همسرشان را مثل سابق دوست ندارند دور شدن و فاصله گرفتن تدریجی از یکدیگر دلایل مختلفی دارد اشتغال شدید به کار فعالیت و داشتن فرزندان زیاد داشتن فرزند معلول یا بیمار بیماری یکی از طرفین احساس آزردگی و خسته و خشم نسبت به همسر و احساس ناکافی در ازدواج از جمله مواردی هستند جدایی تدریجی به طلاق عاطفی منجر می‌شود به طوری که دو نفر به تدریج نسبت به هم بی علاقه و هم دور می شوند و در درون خود احساس می کنند و همسرشان دلبستگی ندارند در این حالت بروز  بحران های کوچک می‌تواند افراد را به سمت طلاق دهد

 

*بحران های زندگی

عوامل استرس های بزرگ مانند مرگ فرزند زلزله زلزله و از دست دادن خانواده و دارایی ابتلا به بیماری‌های شدید جسمی و روانی ورشکستگی های مالی… از این دسته هستند البته به نظر می‌رسد زوج‌هایی که به دنبال بحران از هم جدا می شوند اغلب در گذشته با هم در تعارض بوده اند

 

*همسر ناکارآمد زندگی

 زناشویی توام با فراز و نشیب و پر پیچ و خم است چه وسایل هایی که زندگی خود را با حداقل امکانات آغاز می‌کنند اما پس از چند سال به رفاه و ثروت و موقعیت اجتماعی می رسند عکس این موارد هم ساده است کسانی هستند که در طول ازدواج به مرور امکانات و توانمندی های خود را از دست می‌دهند از دست دادن شغل ثروت و موقعیت اجتماعی آن هم به صورت تدریجی می‌تواند یکی از دلایل فاصله گرفتن زوج ها از هم باشند

 

*ازدواج تحمیلی ازدواج

ازدواج تحمیلی به هر دلیلی که باشد می‌تواند زمینه‌ساز طلاق در آینده باشد برخی زوج ها از آغاز به دلیل فشار خانواده به ازدواج تحمیلی تن می دهند هدیه هم تحت تاثیر عوامل خاصی مانند بارداری ناخواسته اعتیاد نیاز مالی و غیره به ازدواج با فردی تن می‌دهند که او را چندان مناسب نمی‌دانند برخی از در زندگی مترصد   فرصتی برای جدایی باشند

 

*نازایی

نازایی و ناتوانی در باروری در زنان یا مردان می تواند یکی از علل جدایی و طلاق باشد چه بسا افرادی که پس از تلاش های فراوان برای باروری در نهایت ناامید از زندگی زناشویی شسته و طلاق را به عنوان آخرین گزینه انتخاب کرده‌اند

 

*کم هوشی

کم هوشی و ضعف در پردازش اطلاعات از جمله دلایل جدایی هستند در برخی موارد ممکن از زوج‌ها در شروع ازدواج متوجه این قضیه نشده باشند اما به مرور و پس از شروع زندگی مشترک به این موضوع پی می برند که طرف مقابل از هوش کافی برخوردار نیست

 

*پنهان کاری

 پنهان کاری در موارد مهم زندگی مانند ازدواج قبلی و سریع شدن در بیمارستان به دلیل ابتلا به بیماری روانپزشکی سابقه زندان یا دیگر حوزه‌های اجتماعی نداشتن مدرک تحصیلی درآمد پایین و شغل نامناسب و آشکار شدن آنها بعد از شروع زندگی زناشویی ممکن است در بسیاری از افراد غیر قابل قبول باشد و آنها نخواهند و نتوانند این وضعیت را تحمل و تصمیم به طلاق بگیرند

 

*اطلاعات بیماریهای روانپزشکی

 ابتلا به برخی از بیماری‌های شدید روانپزشکی مانند اسکیزوفرنیا اختلالات پسیکوتیک ، اختلالات شخصیتی وسواس و افسردگی شدید و اختلال دوقطبی از جمله مواردی هستند که زندگی زوج ها را دشوار و غیرقابل تحمل می سازد و افراد در این وضعیت چاره جز جدایی ندارند. تمایل به جدایی زمانی که زوج‌ها فرزندی نداشته باشند، زمانی که بیماری که تمایل به ادامه ی درمان نداشته  داشته باشند و یا زمانی که  درمان ها را منظم پیگیری نکند افزایش می یابد

 

* اعتیاد

اعتیاد به مواد مخدر یکی دیگر از دلایل عمده طلاق و جدایی در بین زوج‌های کشورمان محسوب می‌شود خانم های متاهل و ایرانی اغلب مصرف الکل و دیگر مواد اعتیادآور حساسند و با وجود این به همسر معتاد خود فرصت های زیادی می دهند اگر همسرشان برای ترک مواد با آنها همکاری نکند در نهایت برای جدایی اقدام می کنند

 

* ابتلا به بیماری‌های جسمانی

ابتلا به برخی بیماری‌های جسمانی و خطرناک مانند سرطان قطع نخاع شدن بیماری های عفونی خطرناک مانند ایدز هپاتیت و بیماریهای مزمن مانند دیابت مشکلات قلبی شدید و  مشکلات عصبی استخوانی بیماری‌های بدخیم مانند آلزایمر سرطان ام اس پیشرفته و معلولیت های شدید مانند فلج مشکلات قلبی شدید و غیره از جمله مواردی هستند که می توانند بر از برانگیزنده برخی از زوج ها برای طلاق باشند

 

عوامل بیرونی و درونی تاثیر گذار بر طلاق

1-عوامل بیرونی طلاق

مسیر خانواده فرهنگ و اجتماع طبقه بندی اقتصادی اجتماعی و مشکلات مالی مشکلات مربوط به همسر تاثیر همسالان و غیره و عوامل بیرونی هستند که میتوانند در بروز طلاق سهیم  باشند.

 

*خانواده

نه  تنها طلاق در برخی خانواده‌ها شایع است بلکه الگوهای رفتاری انتظارات و قواعد مرتبط به خانواده بر انتظار فرد از همسرش تاثیر می گذارد انعطاف پذیری سلطه‌گری کنترل کنندگی والدین همراه با تحت فشار قرار دادن زوج ها برای طلاق همگی در نقش عوامل بیرونی هستند.

*فرهنگ

 الگوهای فرهنگی در جوامع مختلف متفاوت است در برخی فرهنگ ها که طلاق پدیده‌ای بسیار منفی و تابو  محسوب می‌شود، احتمال طلاق کمتر است در حالی که در فرهنگ هایی که طلاق پذیرفتنی است افراد با رغبت و آزادی عمل بیشتری به طلاق اقدام می‌کنند

 

* مشکلات همسر

 بیماری ها جسمانی و روانی همسر خیانت بدرفتاری مشکلات شخصیتی مسائل مالی ناکارآمدی همسر مشکلات جنسی اعتیاد و عوامل تاثیرگذار در بروز طلاق به شمار می روند

 

*طبقه بندی اقتصادی- اجتماعی

افراد مرفه در مقایسه با افرادی که از طبقات متوسط و پایین اجتماعی هستند آسانتر از همسرشان جدا میشوند به نظر می‌رسد که رفاه اقتصادی دست فرد را در تصمیم گیری برای ادامه زندگی یا پایان بخشیدن به رابطه زناشویی ناخوشایند باز میگذارد

 

*تاثیر همسالان

 نوجوانان و جوانان به مراتب بیشتر از بزرگسالان و تحت تاثیر همسالان خود هستند الگوگیری از همسالان می‌تواند فرد را به طلاق برانگیزد به ویژه اگر تابوشکنی و طلاق این همسالان یک ارزش محسوب شود

 

2-عوامل درونی طلاق

عوامل درونی تاثیر گذار در بروز طلاق را می توان به تاثیر مزاج و بیماری های جسمانی و روانی و مشکلات شخصیتی باورهای منفی و ناکارآمد نسبت به ازدواج و همسر طبقه بندی کرد

 

*مزاج

برخی خصوصیات مزاج ای مانند عجول بودن سردمزاجی کند یا فرز بودن خونگرمی و زود عصبانی شدن همگی می‌توانند بر رابطه زناشویی تاثیر گذار باشند و زوج ها را از هم دور کنند

 

*شخصیت

 ویژگی های شخصیتی مانند درونگرایی و برونگرایی بدبینی کمال‌گرایی اشتغال و غیره نیز مشکلات شخصیتی به ویژه اطلاع به اختلالات شخصیتی وسواسی مرزی  بدگمانی اسکیزوئید خودشیفته خود اجتماعی می‌تواند زمینه‌ساز طلاق باشند

 

*فقدان مهارت‌های زندگی

 نا آگاهی از مهارت های زندگی یا دارا بودن مهارتهای ناکافی به ویژه ناتوانی در حل مشکلات و اختلافات از دیگر عواملی هستند که فرد را در معرض طلاق را می‌دهند در این راستا بسیاری از جوانان کشور ما باید قبل از ازدواج با مهارت های زندگی آشنا شوند

 

* بیماری های جسمانی و روانی

 ابتلا به بیماری‌های جسمانی و روانی مانند نازایی سرطان مشکلات قلبی انعکاس مشکلات کلیوی و نیز بیماری‌های روانپزشکی مانند وسواس و افسردگی شدید حملات سایکوتیک اعتیاد از جمله عوامل تاثیر گذار در بروز طلا به شمار می‌روند مکانیزم های مقابله ای ضعیف ضعف و شناخت و شکنندگی در برابر بحران ها و مشکلات می‌تواند بر انگیزاننده طلاق باشد این نوع طلاق در روزهایی که یکی یا هر دو نفره آنها با بحران هایی مواجه شده‌اند و نتوانسته اند به شیوه های موثر با آنها مقابله کنند

* باورهای منفی و قواعد ناکارآمد

باورهای منفی و قواعد ناکارآمد درباره همسر و ازدواج از دیگر عوامل درونی طلاق هستند به نظر می‌رسد که نقش این عوامل در بین دیگر عوامل پررنگ‌تر باشد. به عنوان مثال همسرم باید همه نیازهای ما را برآورده کند این فکر و قاعده ناکارآمد سبب می‌شود یکی از طرفین انتظار زیادی از دیگری داشته باشد. همچنین همسرم باید همیشه خوب و عالی باشد و همسرم باید انتظارات من را تشخیص دهد. ازدواج پایان مشکلات است این نگرش ها سبب می شود تا آنها انتظار داشته باشند که به دنبال ازدواج مشکلاتشان حل شود و اگر چنین اتفاقی نیفتد احساس ناکافی و سرخوردگی می‌کنند و از همسرشان دلسرد می شوند و از آن فاصله میگیرند. تنها رابطه جنسی رضایت بخش برای دوام ازدواج کافی است برخی از گونه ها بر این باورند که مهمترین عامل در تداوم ازدواج این است که یکی از آنها رابطه جنسی رضایت بخشی داشته باشد. همسرم باید شبیه پدر و مادرم باشد یکی دیگر از عوامل تاثیر گذار در بروز طلاق است. همسرم باید مطابق تصویر آرمانی من عمل کند همه افراد در سنین بلوغ به غیر هم جنس می کند و تصویری از فرد آرمانی غیر هم جنس در ذهن ایجاد می شود

 

واکنش های روانی به طلاق

1- شوک و انکار

 انکار واقعیت یکی از دفاع های ناپخته اما رایج در زوج ها در آستانه طلاق است که معمولاً در کسانی دیده می‌شود که طلاق عاطفی بی نشان روی نداده است این کار مانع از این می‌شود که فرد واقعیت‌ها را بپذیرد افرادی که از این دفاع استفاده می‌کنند به نوعی خود را فریب میدهند

 

2- خشم

 خشم واکنشی طبیعی به طلاق است و بیشتر افراد به دنبال طلاق احساسات رنجش و آزردگی خشم حقارت اضطراب و نفرت را تجربه می‌کنند شدت این احساسات ممکن است برای اطرافیان نگران کننده و تعجب برانگیزاننده باشد اما به خاطر داشته باشید تجربه احساسات منفی در وضعیت دشواری که فرد در آن قرار دارد کاملاً طبیعی است

 

3- چانه‌زنی

 پس از ذوب شدن یخ انکار و آبروریزی خشم ، فردی  که برای جدایی آمادگی ندارد با واقعیت تلخ و عریان طلاق روبرو شده و از این بابت مضطرب و وحشت‌زده می‌شود و برای رهایی از دردسر یا بلای قریب الوقوع به هر مستمسکی چنگ می‌زند تا مانع از وقوع طلاق شود متوسل شدن به اقوام دوستان و آشنایان برای برگرداندن طرف و چانه زنی با خدا یکی از این موارد است

4- افسردگی

 افسردگی محصول فقدان بسیاری از چیزها از جمله زندگی زناشویی است وقتی فرد با آنچه از دست داده است فکر میکند یا خود را در بروز طلاق مقصر می‌داند طبیعی است که افسرده می‌شود احساس غم و اندوه احساس تهی بودن فقدان انرژی برای شروع و تمام کردن کارها لذت نبردن از فعالیت‌های لذت‌بخش و نشانه های جسمانی و مشکلات شناختی توجه و تمرکز و ناتوانی در تصمیم گیری و تحلیل پذیری و بی قراری از نشانه های افسردگی هستند

 

5- پذیرش و بهبودی

 آخرین مرحله در فرایند طلاق پذیرش است پذیرش فارا با خود به همراه می آورد

 

پیامدهای مثبت طلا

 در مورد زیان ها و پیامدهای منفی طلاق گرفته شد اما طلاق پیامدهای مثبتی نیز دارد برای مردم گزارش می دهند به دنبال طلا به درک بهتری از خودشان نایل  می شوند از اشتباه خود درس می گیرند و سعی می‌کند که آنها را در زندگی به کار نگیرند برخی از افعال مطلقه  به دنبال طلاق مطالعه و تحصیل را از سر می‌گیرد در موارد اصطلاح سبب می‌شود افراد احساس آزادی عمل بیشتری بکنند و سعی کنند فعالیت های معوق مانده را از سر بگیرند نقش والدینی مثبت تری داشته باشند خود را رشد دهند و در فعالیت‌های اجتماعی مثبت تر باشند عده‌ای هم گزارش می دهد که پس از طلاق احساس اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنند زیرا خودشان هستند که تصمیم گیری های مهم زندگی شان را می گیرند در زندگیشان کنترل دارند برای انجام وام دادن کارهایی که دلشان نمی خواهد تحت فشار نیستند در مجموع برخی افراد ذکر می کنند عزت نفس آنها پس از طلاق افزایش می یابد

 

سازگاری با طلاق

سازگاری با وضعیت بد اخلاق برای همه زوج ها دشوار است آنها برای بهبود از داغ جدایی و بازگشت به وضعیت طبیعی قبلی حداقل به یک تا دو سال زمان نیازمندند تا بتوانند زندگی جدید عادت کنند و هویت خود را به عنوان فردی مجرد مجدد پیدا کند البته هر چقدر مدت زمان زناشویی یک روز طولانی تر باشد فرایند کنار آمدن و هویت یابی جدید و دشوارتر خواهد خواهد بود

 

عوامل تاثیر گذار در سازگاری با طلاق:

*سن

یکی از مواردی که در سازگاری با طلاق نقش دارد سه نفر در هنگام طلاق است برخی بررسی ها نشان می دهد که افراد میانسال دشوارتر از افراد جوان باتلاق کنار می آیند این موضوع در کشور ما نیز در رابطه با زنان قابل توجه است زنان جوان کشورمان شانس بیشتری برای ازدواج مجدد دارند در حالی که زنان میانسال از این فرصت بی بهره هستند و چنین چیزی ممکن است کنار آمدن با طلاق را برای زنان میانسال دشوار کند

 

* ویژگی های شخصیتی و نوع مقابله ویژگی های شخصیتی در سازگاری با طلاق بی تاثیر نیستند وجود مشکلات روانپزشکی و شخصیتی امکان سازگاری با وضعیت پس از طلاق را کاهش می دهد در مقابل افرادی به لحاظ روانشناختی سالم هستند و مشکلات شخصیتی ندارند از راهبردهای مقابله موثر و کارآمدی برخوردار بند بهتر می توانم با وضعیت پس از طلاق کنار بیایند

در صورتی که فرد هویت خود را بر اساس نقش مادر یا همسر ساخته و در این نقش ها ذوب شده باشد احتمال سازگاری پس از طلا کمتر خواهد بود به عبارتی اگر افراد به ویژه زنان به جای اینکه نسبت به خود نگرشی قالبی جنسی داشته باشند خود را انسانی با نقش های متعدد ببینند آسان تر می توانند با طلاق کنار آیند

* تفاوت های جنسی و واکنش به طلاق

 اگرچه هم مردان و هم زنان به دنبال طلاق و پیامدهای منفی زیادی مواجه می شوند اما به نظر می‌رسد که در این رابطه بین زنان و مردان تفاوت های زیادی وجود داشته باشد یکی از دلایل این تفاوت اقدام به طلاق است در برخی از کشورها حق طلاق با مردان است و این آنها هستند که برای طلاق اقدام می‌کنند تصمیم برای جدایی و اقدام به طلا خطری است که بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند می‌دهند این خطر را دیگری به جان بخرد به ویژه در کشور ما که زنان با اقدام به طلاق آن هم زمانی که همسر ناراضی است بسیاری از حقوق و امتیازات خود را از دست می‌دهند به جز این مورد اقدام به طلاق به عنوان یک تصمیم عمده در زندگی با فشار روانی زیادی همراه است

صرافی کسی که طلاقش داده‌اند فشار روانی خاص خود را تجربه می‌کند که ناشی از احساس طردشدگی بی ارزشی کنار گذاشته شدن است این احساس در افرادی که ناگهان کنار گذاشته می شوند با شدت بیشتر دیده می شود

 

* نگرش و باورهای مذهبی

نکرش افراد نسبت به طلاق نیز مهم است افرادی که طلاق را عملی غیر اخلاقی و گناهان و می دانند که احتمال بیشتری پس از طلاق افسرده می‌شوند و سازگاری با طلاق برای آنها دشوارتر خواهد شد همچنین کسانی که طلاق نشانه از ضعف شخصیتی بی‌کفایتی و شخص بدانند یا خود را در طلاق مقصر بدانند و سرزنش کنند در سازگاری با طلا و با مشکلات بیشتری مواجه خواهند بود

 

* کیفیت زندگی زناشویی و استقلال نسبی

دیگری که می‌تواند بر چگونگی سازگاری فرد در طلاق موثر باشد کیفیت زندگی زناشویی فرد است برای افرادی که از زندگی زناشویی خود احساس رضایت داشتند طلاق پیامکی دردناک خواهد بود و سازگاری با آن دشوار است در حالی که برای افرادی که زندگی زناشویی آشفته و پرتنشی را داشتند طلاق نوعی رهایی و آزادی از جهنم است

در مطالعه ای آمده از زنانی که در طول زندگی مشترک از همسرشان کتک میخورد یا آزار میدن تا سالها پس از طلاق همچنان افسرده بودند

 

* استقلال نسبی داشتن

 استقلال نسبی در زندگی زناشویی مانند اشتغال یا دنبال کردن علایق و تفریحات سرگرمی ها و فعالیت های انفرادی خود می تواند و روند سازگاری با طلاق را آسان تر کند

 

* چگونگی اقدام به طلاق

 گزارش می‌دهند که طلاق توافقی قابل تحمل تر است زیرا احساس می‌کنند که خودشان در این تصمیم گیری نقش داشته اند و به عبارتی کسانی که خود تصمیم به طلاق میگیرند و برای آن اقدام می کنند آسانتر از افرادی که طلاق به آنها تحمیل می‌شود می‌توانند با طلاق  سازگار شوند افرادی که به اجبار از هم جدا میشوند یا فرآیند جدایی و طلاق و مشکلات و بدرفتاری نسبت به همراه است دشوارتر می توانند با وضعیت پس از طلاق کنار آیند

* حمایت های  اجتماعی و حرفه ای

اگر افراد پس از طلاق از حمایت دوستان و آشنایان برخوردار باشند آسان تر می توانند با وضعیت طلاق کنار بیایند حمایت خانواده و دوستان نه تنها به سازگاری به روابط وضعیت پس از سلام و اجرا نمی‌شود بلکه احتمال ابتلا به مشکلات روانشناختی را کاهش می دهد منظور از حمایت تنها حمایت مالی نیست بلکه حمایت های عاطفی و معنوی را دربرمی‌گیرد افراد مطلقه  که مورد تایید افراد و اطرافیان شان هستند اطرافیانشان است و با آنها همکاری دارند و به صحبت‌های آنها گوش می‌دهند و فضای ایجاد می کنند تا آنها آسان‌تر به توانند حرف های خود را بزنند بهتر باتلاق کنار بیایند

 

* امنیت اقتصادی و اشتغال

طلاق نتنها زوج‌های را از هم جدا می کند بلکه یکی از دو طرف از امکانات مالی محروم می‌شوند پول و درآمد یکی از علل اصلی نگرانی و اشتغال ذهنی در زوج های طلاق است زیرا مشکلات مالی مانع از این می شود فرد بتواند به شیوه موثری با بحران طلاق کنار آید داشتن درآمد ثابت هرچند اندک از شغل مهمتر است البته افرادی که درآمد بیشتری دارند بهتر می‌توانند با وضعیت پس از طلاق کنار آیند و این تفاوت در سازگاری با طلا قابل توجه است

 

* تضعیف موقعیت شغلی و اجتماعی

 تضعیف موقعیت شغلی و اجتماعی به دنبال طلاق در بسیاری از موارد با کاهش درآمد و حتی بیکاری همراه است به نظر می‌رسد با این فقدان شغل یا از دست دادن آن پس از طلاق و مشکلات روانپزشکی به ویژه افسردگی رابطه وجود دارد زیرا فقدان پول یا کاهش درآمد با حذف تفریحات در زندگی رفتن به سینما رستوران و غیره تغییر محل سکونت دور شدن از همسایگان و آشنایان و حتی برگشت به خانه والدینی و نگرانی فزاینده برای تامین معاش همراه است به همین دلیل می‌توان مانع سازگاری موثر فرد با طلاق شود

 

* منبع درآمد کسب

 درآمد از منابع مستقل مانند مغازه ملک و غیره به نظر می‌رسد در فرایند سازگاری با طلاق موثرتر باشند افرادی که با منظور کسب درآمد به دیگران وابسته هستند و یا در موسسات و مراکز اداری مشغول به کار هستند ممکن است تحت تاثیر دشوار های طلاق احساس ناامنی بیشتری کنند در مطالعه‌ای آمده است زنانی که مالک منزل شخصی بودن و به منظور کسب درآمد آن را اجاره می دادند احساس نیاز کمتری به دریافت کمک خارجی داشتند و بهتر می توانستند با وضعیت دشوار بعد از طلاق کنار بیایند

 

*اشتغال

 نه‌تنها اشتغال به کار بد در کنار آمدن با طلاق موثر است بلکه اشتغال به کار دلخواه و مورد علاقه به مراتب احتمال سازگاری با وضعیت دشوار پس از طلاق و افزایش می دهد اشتغال و تنها منبع درآمد به شمار می‌رود بلکه احساس رضایتمندی ایجاد می کند و احساس رضایتمندی از خود می‌تواند به ارتقای عزت نفت انجامد اشتغال همچنین فرد را با دیگر بزرگسالان پیرامون خویش مربوط می‌سازد در ارتباط با دیگر بزرگسالان می‌تواند به تقویت شبکه اجتماعی و کسب حمایت اجتماعی بیانجامد

* ارتباط با همسر سابق

 پس از طلاق زوج هایی که در طول زندگی مشترک با هم تعارض بودند بهتر است کسانی که روابط زناشویی خوبی داشتند با بحران طلاق کنار می‌آیند البته ایراد کار این است که در برخی موارد ممکن است تعارض های زناشویی پس از طلا هم ادامه یابد این تعارض ها اغلب متوجه فرزندان می شود اما ممکن است بین نوع کار و کوشش و همسرش را به هم مربوط باشد

 مردی را می‌شناسم که همسرش را پنج سال قبل طلاق داده است ولی همچنان نسبت به نوع پوشش و ارتباط با دیگران در مورد کار حساس است به همین دلیل حساسیت ها تا کنون چند بار با و مشاجره کرده است اختلاف باهم همسر تعارض های حل نشده قبلی اگر به رابطه با فرزندان شرایط کند سبب می‌شود که والدین توانند پس از طلاق وظایف والدین خود را به گونه ای موثر انجام دهند

 

ارتباط زوج ها پس از طلاق

در یک بررسی روابط بین زوج ها پس از طلاق به سه گروه رابطه دوستانه رابطه خصمانه و رابطه وسواس‌گونه طبقه بندی شده است

 

*رابطه دوستانه

 رابطه بین برخی زوج ها پس از طلاق در سطح دوستان است در این موارد آنها درباره بسیاری از مسائل مشترک مانند تربیت فرزند با هم توافق دارند

*رابطه خصمانه

 رابطه یک روز پس از طلاق میتواند کاملا خشک شده باشد در این حالت همکاری بین آنها وجود ندارد و آنها نسبت به هم انتقالد گر و بد رفتار ند

* رفتار وسواس‌گونه

 برخی افراد پس از طلاق به نحوه بستن چگونه با همسر خود فکر می‌کنند و با مسائل مربوط به زندگی مشترک گذشته اشتغال ذهنی دارند این افراد خود را از این موضوع شکایت دارند که نمی توانند همسرشان را فراموش کنند آنها احساس می‌کنند انگار بخشی از خود را از دست داده‌اند واقعیت این است تا زمانی زوج‌ها آتش بس می دهند و با احساسات منفی خود کنار نیایند نمی‌توانند باتلاق کنار آمده و خود را به وضعیت پس از طلاق سازگار سازند این دسته از افراد اغلب به طلاق عاطفی نرسیده اند

 

مراحل سه گانه طلا ق

1-مرحله تصمیم گیری قبل از طلاق یا جدایی

 در این مرحله یک یا هر دو عضو نارضایتی رو به رشدی را نسبت به رابطه تجربه می‌کنند معمولاً یک عضو زوج افکار باطل را دنبال می کند و یا برای آینده تصمیماتی می‌گیرند که عضو دیگر را شامل نمی شود شریک ناراضی ممکن است فرایند قانونی طلاق را بررسی کند و یا درباره احتمال طلا با دوستان و اعضای خانواده به جای مشورت کند زنان در این مرحله استرس و تنش بیشتری را نسبت به مردان تجربه می کنند

2- مرحله  تحول بازسازی

 این مرحله موضوعاتی از قبیل پرداختن به واقعیت‌های اقتصادی طلا محل زندگی شریک مشکلات والدگری و سرپرستی برای زوج های دارای فرزند را در بر میگیرد این مسئله ممکن است احساسات سردرگم همچون ترس تنهایی خشم و برخی مواقع سرخوشی را در پی داشته باشد

3-مرحله بازگشت و نوسازی

 در این مرحله افراد شروع به شناسایی تجربه های جدید زندگی هویت جدید و اهداف عشقی جدید می‌کنند و این ارجحیت می توانند به وسیله هدف گزینی جدید و تغییر سبک زندگی جهت داده شوند

مشاوره طلاق مشاوره طلاق با اهداف زیر انجام می شود

1- تصمیم گیری برای ادامه زندگی یا جدایی

2- آشنایی با نقاط قوت و ضعف خو

3-یادگیری مهارت های والدینی

4- آماده شدن برای ازدواج مجدد

5- یادگیری مهارت های زندگی

6-درمان اختلالات روانپزشکی

7-د یادگیری مهارت های والدینی

 

راهبردهای درمانی

عمده‌ترین راهبردهایی که در مشاوره طلاق به کار گرفته می شود عبارتند از

1-راهبردهای رفتاری مانند راهبرد آرمیدگی به منظور آرام ساختن و راهبرد فعال سازی به منظور فعال ساختن مراجعان و تقویت احساس خودکارآمدی و توانمندی آنان

2- راهبردهای شناختی به منظور بازسازی شناختی برای تغییر افکار و باورهای غیر منطقی و ناکارآمد و فنون تحمل پریشانی به منظور توانا ساختن بیماران برای تحمل هیجانات دردناک طی فرایند سوگواری آموزش داده می شوند

3- آموزش مهارت‌های مقابله‌ای مانند هدف گزینی خودآگاهی تصمیم‌گیری مدیریت استرس به حل مسئله به منظور تقویت منابع مقابله بیمار صورت می گیرد

 

اجرای آزمون های روانشناختی

برخی از زوج ها در آستانه طلاق در پزشک قانونی به مشاور ارجاع داده می شوند تا از آزمون های روانشناختی مورد نظر مانند آزمون های شخصیتی میلون رو شاخ و ام ام پی آی را اجرا کنند این آزمون‌ها عمده ترین آزمون های مورد درخواست پزشکان قانونی هستند هدف از اجرای آزمون های شخصیتی و روانشناختی کمک برای رسیدن به تشخیص سریع اختلالات روانپزشکی و شخصیتی است

 

بررسی بیماری‌های جسمانی

 از آنجایی که برخی بیماری‌های جسمانی با مشکلات روانپزشکی مانند اضطراب افسردگی همراه هستند شناسایی و درمان به موقع اختلالات جسمانی را در مورد نظر قرار میدهیم مشکلات غددی مانند کم کاری یا پرکاری پرکاری غده تیروئید کم خونی شدید مشکلات استخوانی عضلانی درد مزمن بیماری های گوارشی از جمله مواردی هستند که فرسودگی روانی و خستگی را به دنبال دارند و ممکن است بروز اختلالات روانپزشکی مانند افسردگی منجر شود به وجود مشکلات جسمانی مانندی  می‌شود که افراد بتوانند برای جدایی یا ادامه زندگی به تصمیم درستی برسند و مهمتر از همه این مشکلات جسمانی درمان نشده را به رابطه والد فرزندی تاثیر منفی می گذارند

 

 بلوغ عاطفی و شخصیتی

بلوغ عاطفی و شخصیتی یکی از نشانه های بسیار مهم است که وجود آن به سازگاری فرد با محیط پیرامون کمک می کند افرادی که از بلوغ عاطفی و شخصیتی خوبی برخوردارند ارتباط بین فردی کارآمدی دارند سازگار و ناسازگار ترند و به خوبی می توانند با مشکلات زندگی مقابله کنند این افراد همچنین به خوبی می تواند از عهده نقش های والدینی خوب خود برآیند

 

توانایی کنترل خشم و هیجانات منفی

شاخص های که مهم می باشد که فرد به پختگی عاطفی و شخصیتی رسیده است توانایی کنترل خشم و هیجانات منفی است یا فرد قادر به کنترل خشم خود است آیا می تواند خشم خود را به شیوه‌ای مناسب بدون آزار رساندن به خود یا دیگری اتخاذ کند کسانی که به دنبال احساس خشم دست به رفتارهای پرخاشگرانه میزنند برای مثال به خودزنی اقدام می‌کنند اشیا را میشکند اطرافیان را کتک میزنند را به دیگران توهین میکنند از پختگی عاطفی و شخصیت کافی برخوردار نیستند

 

سازگاری

  ملاک دیگر پختگی عاطفی و شخصیتی سازگاری فرد با محیط و اجتماعی است فردی که با دیگران مشکل دارد و با بیشتر افراد پیرامون خود سر سازگاری ندارد با همکاران دوستان و اعضای خانواده نمی سازد و با آنها در حال کشمکش است از توان سازگاری پایین تری برخوردار هستند که نقش نشانه ناپختگی عاطفی و شخصیتی است

 

توانایی حل مسئله

 یکی دیگر از ملاک های اصلی توانایی حل مسئله و چگونگی مقابله با مشکلات است پرسش این است که فرد در گذشته چگونه با مشکلات و با دردسرهای پیش آمده مقابله کرده است ؟

بعد از چه مکانی به مقابله ای استفاده کرده است و به دنبال مقابل مواجهه با موقعیت های استرس ها در پرخاشگری می زند و مواد مصرف میکند دست خودزنی می زند احساس درماندگی میکند از دیگران طلب کمک دارد نمی‌تواند به لحاظ عاطفی فردی پخته یا بالغ باشد

 

تحمل ناکافی

و یکی دیگر از نشانه های بلوغ روانی مدارا و بردباری در برابر ناکامی است کسانی که به دنبال ناکامی در رسیدن به اهداف و ارضای نیازهای خود بردباری به خرج می‌دهند بر احساسات خود کنترل دارند و از پختگی بیشتری برخوردار هستند

 

ارضای خواسته ها به شیوه ای مناسب

 نشانه دیگر بلوغ روانی توانایی ارضای نیازها و خواسته ها به شیوه معمول است افرادی که نیازهای خود را می شناسند و آن را به شیوه سالم ارضا میکنند از بلوغ و پختگی بیشتری برخوردارند برای مثال بعدی را در نظر بگیرید که غریزه جنسی خود را با ازدواج ارضا می‌کند که روش شرعی و اجتماعی پسند است

 

 انتخاب اهداف و راهبردهای مناسب

 یکی دیگر از نشانه های بلوغ روانی انتخاب اهدافی مناسب با توانایی های خود و انتخاب راهبردهای سالم برای رسیدن به این اهداف است کسانی که اهداف و خواسته‌های فراتر از توانایی های خود دارند اغلب شکست می خورند افرادی که راهبردهای زیانبار و نامناسبی را برای دستیابی به اهداف کار می‌گیرند اغلب یا به اهداف خود نمی‌رسند یا در صورت دسترسی به اهداف خود با مشکلات جدی مواجه می شوند برای مثال فردی را در نظر بگیرید برای پولدار شدن به دزدی به بخاری بخاری روی  آورد این فرد مطمئناً با مشکلات قانونی و اجتماعی زیاد دست به گریبان خواهد شد

 

سوگواری در طلاق

شفای هیجانی به دنبال طلا و عاطفی اتفاق می‌افتد و سوگواری این فرآیند را سرعت می بخشد زمانی که افراد در حالت انکار به سر می‌برند سوگواری غیر ممکن را دشوار است در این موارد باید به افراد کمک شود تا مرحله انکار را پشت سر بگذراند.انکار،عنوان یک دفاع روانی در برابر یک واقعیت تلخ همیشه آشکار نیست در موارد زیرکانه و پنهان است شما در بسیاری از موارد می توان این انکار ظریف یا عدم پذیرش طلاق را در افراد مطلقه  ببینید به ویژه وقتی آنها موضوع جدایی خود را از خانواده و دوستان پنهان می‌کنند مایل نیستند حلقه ازدواج خود را در بیاورند همچنان در تخت دو نفره می خوابند عکس عروسی خود را به همسرشان را در اتاق خواب آویزان کرده اند خود را به دیگران متاهل معرفی می‌کنند و به جای صحبت در مورد برنامه های شخصی خود اغلب درباره همسرانشان حرف میزنند همه اینها مواردی از انکار واقعیت طلاق است و نشانه‌ای است که طلاق عاطفی رخ نداده است جالب است بدانیم حتی بدگویی نسبت به همسر نشانه ای از عدم طلاق عاطفی در این موارد برخی از افراد ممکن است برای سالیان سال و شاید تا پایان عمر درباره همسر سابق خود حرف بزنند یا از به بعد بگویند همه نشانه ها این است که اینها نتوانسته اند با واقعیت جدایی کنار بیایند

گذار به طلاق عاطفی

به ۶ نیاز اساسی زوج های طلاق برای گذار موفق از مرحله طلا به تجربه اشاره کرده است که عبارتند از

 ۱ پذیرش واقعیت طلاق

پذیرش موضوع طلاق گذار را آسان می سازد افراد باید بپذیرند که بین طلاق قانونی و عاطفی تفاوت وجود دارد گرچه طلاق قانون می‌تواند به سرعت و طی چند لحظه اتفاق بیفتد اما طلاق عاطفی روندی طولانی و چالش زن است اما پذیرش طلاق قانونی فرد را برای طلاق عاطفی آماده می کند

۲ پذیرش درب روانی طلاق

طلاق با درد و رنج عاطفی و درونی همراه است انکار درونی و فرو نشانی آن روند گذار از طلاق را کند میکند و مانع از سوگواری میشود افراد بهتر است با هیجان های خود روبرو شوند آنها را بپذیرند و به شیوه مناسب ابراز کنم در مواردی هم افراد ممکن است نیاز داشته باشند به جای ابراز هیجان ها حواس خود را پرت کنند تا بتوانند فعالیت های روزانه خود را انجام دهند هر کردن حواس یا غرق شدن در فعالیت های روزانه شیوه ناکارآمدی برای کنار آمدن با احساسات دردناک است بهترین راه پذیرش این هیجانات و ابراز آن به شیوه مناسب است

 

3-تغییر نوع ارتباط با همسر سابق

طلاق پایان زندگی زناشویی است نه پایان ارتباط با این دیدگاه بسیاری از زوج‌ها پس از طلاق نیز کم و بیش با هم در ارتباط هستند آنچه در روند گذار موفق از سلام موثر است نوع ارتباط ارتباط است برای توضیح این است که ارتباط با همسر سابق به شیوه قبل روند طلاق عاطفی را کند می‌کند چنین چیزی خود می‌تواند نشانه‌ای از دفاع انکار باشد انگار فرد باور ندارد از همسرش جدا شده است توقف الگوی ارتباطی قبلی و یادگیری شیوه های جدید برای ارتباط در روز ضروری است

 

۴ نیاز به هویت جدید

متاهل خود را متعهد توصیف می‌کنند و این هویت جدیدی که افراد به دنبال ازدواج کسب می‌کنند و طلاق شود می شود که شما از نقش همسری استعفا دهید و تنها یک مرد یا زن باشید به علاوه دیدگاه اطرافیانش تغییر می کند آنها نیز شما را متاهل نمیبینم من که فردی مجرد می بیند به همین دلیل نوع رفتار شما نسبت به شما تغییر می کند

 ۵ جستجوی معنا

با طلاق  ممکن است معنای زندگیتان تغییر کند و ناچار باشید معنای جدیدی برای آن انتخاب کنید جهان بینی فلسفه ارزش های شخصی و اخلاقی چیزی است که ممکن است باتلاق تغییر کند در این راستا اهداف دراز مدت و کوتاه مدت جدید شکل می گیرند برخی از این اهداف اهداف برای جبران اشتباهات ما هستند برای مثال اگر کسی به دلیل کار میندازه زندگی زناشویی را از دست داد ممکن است در این هدف تجدید نظر کند

 

6- نیاز به کمک

برخورداری از حمایت خویشان و نزدیکان و دوستان روند گذار به طلاق عاطفی را سرعت می بخشد بنابراین در صورت نیاز به کمک آن را از اطرافیان درخواست کنید و خود را از این نیاز محروم نکنید

 

 ۷ معنای بابی

در این مرحله به معنایی برای زندگی نیازمند طلاق میتواند بر جهان‌بینی و نظام ارزشی فرد تاثیر بگذارد دیدگاه برخی از افراد پس از طلاق نسبت به دنیا تغییر می کند جملاتی مانند در دنیا خیلی چیزها غیرمنتظره پیش می آید هیچ چیزی در دنیا مشخص نیست واقعا آدم از فردای خود خبر ندارد از جمله مواردی هستند که باید درباره آن صحبت کرد

 

ازدواج مجدد

ازدواج مجدد مقوله است که باید درباره آن بازار های طلا که به مرحله پذیرش رسیده اند حرف زد. ازدواج مجدد نیاز طبیعی زوج ها پس از طلاق و جدایی است. در موارد طبیعی زوج ها چند ماه تا چند سال بعد از جدایی به ازدواج مجدد فکر می‌کنند و در موردش حرف میزنند اما در مواردی که مطرح کردن موضوع ازدواج مجدد توسط یک فرد بسیار عجولانه و زود هنگام باشد در این راستا ارزیابی و شناختن انگیزه های فرد از ازدواج مجدد ضروری است

 

تصمیم درست برای ازدواج مجدد سالم مستلزم ساخص های زیر است:

طلاق هیجانی از همسر فرصت است که افراد زندگی تجربی را دوباره تجربه کنند و به عنوان مجرد مجدداً زندگی جدید را از نو بنا کند زندگی جدید اتاق جدید را می طلبد و در بسیاری از موارد ضروری است که افراد شیوه زندگی خود را تغییر دهند هدف گزینی تغییر شیوه زندگی تصمیم گیری های مهم در رابطه با کار ازدواج ادامه تحصیل و غیره مستلزم این است که افراد به آرامش و ثبات روانی دست یافته باشند حداقل یک سال طول میکشد تا زخم های طلاق بهبود یابد و فرد بتواند با پشت سر گذاشتن رنج درد ناشی از جراحات طلاق از زندگی لذت ببرد و زندگی جدیدی را شروع کند قبل از شروع زندگی جدید و ازدواج مجدد افراد باید به نقش و سهم خود در طلاق پی ببرند چنین کاری مانع تکرار اشتباهات گذشته خواهد شد.

 

1- سی سهم خود در طلاق پذیرش سهم خود در طلاق مستلزم این است که مرا جان از فرافکنی و تقصیر را به گردن دیگری انداختن دست بردارند سرزنش خود باعث احساس شرم و احساس گناه می شود و سرزنش دیگری احساس خشم را نسبت به همسر و خانواده شعله‌ور می‌کند و مهمتر از این که مانع از می‌شود افراد به سهم نقش خود در فرایند طلاق پی ببرند و بپذیرند در مشکلاتی به جدایی منجر شده است سهیم بوده اند از خودتان بپرسید

همسرتان اغلب چه انتقادی به شما داشت ؟

دیگران که بازخوردهایی به شما می‌دهند؟

 خودتان انتقادهایی به خودتان دارید؟

 انتقادهایی به همسرتان داشتید؟

 

2- شناسایی و اصلاح نقاط ضعف و قوت خود

ضعف و نقاط قوت خود را یادداشت کنید نظرسنجی از دیگران و توجه بازخوردهایی که دیگران می دهد می دهند می تواند به شما کمک کند تا نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسید

 

3- بردن به اشتباهات خود زندگی پس از طلاق فرصت خوبی است برای پی بردن به اشتباهات خود در زندگی زناشویی گذشته و تکرار نکردن آن ها

4- پیگیری مهارت خودآگاهی ،پی بردن ارزش ها نقش ها نقاط قوت و ضعف خود واقعی و خود آرمانی به کار کمک می‌کند تا بهتر بتوانند نقاط کور خود را بشناسد و جنبه های مختلف خود آگاه شود با این کار احتمال شکست در ازدواج بعدی ناچیز خواهد بود

5- انتخاب دوستان جدید افراد پس از طلاق برخی از دوستان سابق خود را از دست می‌دهند و ممکن است ارتباط خود را با عده‌ای دیگر نیز قطع کنند بنابراین به دوستان جدیدی نیاز خواهند داشت برای یافتن دوستان جدید باید وارد جامعه شوند در محیط های جدید خود را نشان دهند شرکت در کلاسهای موسیقی نقاشی و غیره می تواند سودمند باشد

6- تعادل بین نیاز بین والد بودن و تجرد یکی از چالش های زوج ها پس از طلاق این است که بین نقش والدینی و نقش خود به عنوان فرد مجرد تعادل ایجاد کنند پرداختن به هر یک از این نقش ها مستلزم این است که به عنوان فرد مجرد بین نیازهای خود و فرزندان تعادل ایجاد کند بخشی از زمان و انرژی خود را به فرزندان و بخش دیگر را به خود اختصاص دهند والدینی که به خاطر فرزندان خود از بسیاری از نیازهای خود می‌گذرند در آینده نسبت فرزندان پرتوقع می شوند

 

7- هدف گزینی جدید با طلاق و جدایی افراد به اهداف جدید نیازمند افراد اهدافی که تحت تاثیر زندگی جدید مجردی یا آن‌ها شکل می‌گیرد این اهداف ممکن است دنبال کردن فعالیت های جدید یا تکلی تکمیل به پایان رساندن فعالیت های ناتمام گذشته است مثل تحصیل کردن تکمیل کردن  شغل های سابق شرکت در کلاس های هنری در یافتن دوستان جدید

8-عچله نکردن برای ازدواج مجدد زوج های طلاق باید حداقل یک تا دو سال پس از جدایی از همسر صبر کنند و سپس به ازدواج مجدد کند و مهمتر از همه ازدواج مجدد منوط بر این است که آنها از همسرشان طلاق روانی گرفته باشند

 

ازدواج مجدد عجولانه

 مشکلاتی که در ازدواج مجدد وجود دارد و ازدواج را در مسیر عمل و نادرستی قرار می دهند عبارتند از:

1- فرا  از وضعیت دشوار

 عده‌ای از افراد برای فرار از وضعیت دشوار مشکلات اقتصادی فشارهای خانوادگی محدودیت‌های اجتماعی و غیره تن به ازدواج اجاره میدهند پاسخ های مانند از مشکل اقتصادی را حل می شوند دنبال کسی میگردم که جای خالی طرف مقابل را پر کند بخواهد از همسر سابق انتقام بگیرم می خوام همه چیز راحت فراموش کنم و …. این انگیزه های تکانشی و هیجانی است رهایی از موقعیت دشوار است این انگیزه که در فرار ریشه دارد سبب میشود بدون بررسی و ارزیابی کافی دست به ازدواج بزند که خودش چالش‌های زیادی را به دنبال خواهد داشت

 

2- انتقام جو

انتقام جویی و آزار دادن همسر سابق از دلایل دیگر دلایل ازدواج اجباری آن است در مواردی حتی ممکن است بعد مطلقه با کسی ازدواج کنم که رقیب و دشمن همسر سابق است این نوع ازدواج های عجله تکانشی را بدون شناخت کافی صورت می گیرد که اغلب به شکست منتهی می شود

3- نیاز جنسی نیاز جنسی شدید  در برخی از زوج های طلاق می تواند بر انگیزاننده آنها برای ازدواج مجدد باشد در این موارد افراد افراد اغلب بدون توجه به جنبه‌های دیگر و صرفاً تحت تاثیر جذابیت جنسی طرف مقابل دست به ازدواج مجدد میزنند اقدام های عجولانه برای ازدواج صرفاً برای رعایت سنجه های جنسی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد

4- فشارهای روانی هیجانات منفی شدیدی که فرد پس از طلاق احساس می کند پدیده های طبیعی است اما ناتوانی در تحمل این هیجانات منفی و نیز فقدان مهارت‌های کافی برای مقابله با این هیجانات شود می شود فرد برای رهایی از فشار های روانی حاصل از آن رابطه دیگر را جستجو کند و آرامش خود را در آن رابطه ببیند این انگیزه اغلب فرد را در معرض انتخاب های پر خطر قرار می دهد و سبب می‌شود که مشکلات شدید تره تجربه و فشار روانی مضاعفی را تحمل کند

 

 5-مشکلات اقتصادی مشکلات اقتصادی و فشار مالی می تواند انگیزه برخی از افراد برای ازدواج مجدد باشد

 

6- وابستگی ویژگی وابستگی به عنوان یک ویژگی شخصیتی ناکارآمد مانع از این می شود که برخی از افراد بتوانند تجربه پس از طلاق را به راحتی تحمل کنند و به دنبال فردی هستند که تا  به وی تکیه کنند

 

چالش های ازدواج مجدد

 

 ازدواج مجدد موفق منوط بر این است که فرد مرحله طلاق عاطفی را پشت سر گذاشته و گره هیجانات عاطفی بین او و همسرش شل شده باشد و بتواند در درون خودش را فردی جدا و مجرد بداند اگر افراد بتوانند فرایند طلاق عاطفی را پشت سر بگذارند و همسرشان را ببخشند شانس ازدواج مجدد موفق را در خود بالا می‌برند چالش‌های زیادی بر سر راه ازدواج مجدد قرار دارد که مهمترین آنها عبارتند از

 

1- انتخاب گزینه معکوس

در گزینه معکوس بعد از اولین فردی را برای انتخاب برای ازدواج انتخاب می کند که کاملا متفاوت با همسر قبلی است استدلال این افراد در انتخاب گزینه معکوس این است که هرچقدر فرد جدید با همسر قبلی متفاوت تر باشد بهتر است

 

2-پر رنگ نمایی برخی ویژگی‌ها

 برخی از افراد در انتخاب همسر جدید تنها به ملاک های توجه می‌کنند که همسر قبلی فاقد آن بوده است در واقع آنها نمی دانند و در پی آن هم نیستند که همسر جدید چه ویژگی هایی باید داشته باشد بلکه بیشتر به این موضوع فکر می کند که همسر جدید چه ویژگی هایی نداشته باشد و منظورشان از نبایدها همان‌هایی است که همسر سابق داشته است

 

3-اتکای به معرف

 در مواردی ازدواج به اتکای بی اندازه فرد معرفی صورت می گیرد و به خود می‌گوید من معرف را میشناسند معرفی فردی قابل اعتماد و مثبت است پس حتماً بعد مناسبی برای ازدواج پیشنهاد می‌دهد و نیز پیشنهاد او را می پذیرم

 

4- بر شخصیت ظاهری نه درونی

 انتخاب عجولانه فردی برای ازدواج مجدد صرفاً بر اساس ملاک های سطحی و ظاهری از و دقیقاً به همین دلیل است که ازدواج عاقبت خوشی نخواهد داشت

 

ازدواج های پردردسر

موارد زیر ازدواج های پر دردسری هستند که باید در موردشان صحبت شود

 

*ازدواج عجولانه

 ازدواج های عجولانه به فاصله بسیار کوتاهی پس از طلاق رخ می‌دهند و اغلب نوعی  فراراست و  یا فرار به …. تلقی می شوند فرار از وضعیت دشواری که فرد در آن دست و پا میزند یا فرار به وضعیتی است که فرد فکر میکند آن وضعیت آرمانی و مناسب است افرادی که تن به ازدواج عجولانه می‌دهند گزینه‌ی مناسبی را برای انتخاب برای ازدواج انتخاب نمی کنند انتظار بر این است بین طلاق و ازدواج حداقل یک سال فاصله باشد

 

* ازدواج مصیبت بار

 ازدواج مصیبت بار در افراد دیده می‌شود که با موقعیت دشواری در ازدواج روبرو هستند این افراد اغلب برای فرار از رنج هیجانات ناخوشایند به دیگری پناه می‌برند و آغوش امنی را برای آمار آرامش می گویند و ممکن است قصد ازدواج هم نداشته باشند اما با وضعیت دشوار و بن‌بست مواجه می‌شوند که چاره ای جز ازدواج نمی بیند و در غالب موارد در انتخاب خود به خطا می روند و ممکن است با فردی آزارگر بیمار یا دردسرساز طرف شود به علاوه بارداری ناخواسته وابستگی شدید به فرد آزارگر یا بیمار و غیره سبب می شود آنها به ناچار به ازدواجی تن بدهند که پایان دردناکی را به بار می آورد

 

* ازدواج دردسرساز

 در انتخاب عجولانه افراد اغلب بدون شناخت کافی و بدون پرس و جو به انتخاب دست میزنند در مواردی هم ممکن است صرفاً به ازدواج کنند چیز دیگر بنابراین ازدواج با مرد متاهل یا ازدواج با مردی که در آستانه طلاق است و هنوز تصمیم جدی برای جدایی نگرفته است از دیگر چالش‌های انتخاب عجلان به شمار می رود

 

* ازدواج تکانشی ازدواج‌های نوع تکانشی اغلب بدون فکر صورت می‌گیرد و افراد تحت تاثیر هیجانات آنی خود تصمیم میگیرند که فردی را برای ازدواج انتخاب کنند هیجانات منفی مانند خشم لخت حکومت جویی و نیز هیجانات نامثبت مانند عشق و تحت تاثیر جذابیت های ظاهری و جنسی طرف مقابل قرار گرفتند می تواند از دلایل عمده چنین ازدواج‌هایی باشد

 

* ازدواج تحمیلی

در مواردی ممکن است ازدواج مجدد به فردی تحمیل شود این نوع ازدواج معمولاً در جوامع روستایی و سنتی دیده می‌شود در این موارد والدین تشکیل می گیرند که فرزندشان را به اجبار به عقد فرد دیگری درآورند باورهای فرهنگی و مذهبی در اینگونه انتخابات دخالت دارند

 

انتخاب همسر مناسب انتخاب مناسب مستلزم خودآگاهی و خودشناسی دگر شناسی و گذار به مرحله طلاق عاطفی و مشاوره با روانشناس است علاوه بر زن هایی که طلاق باید حداقل ۶ ماه تا یک سال پس از طلاق کند و با آگاهی و شناخت ازدواج کنند توجه به انگیزه های خود برای ازدواج مجدد آنها کمک می‌کند تا به دلایل ازدواج مجدد خود پی ببرند و با دلایل مناسبی به ازدواج مجدد اقدام کنند یادگیری مهارت های دیگر شناسی نیز راهگشای آنها خواهد بود افراد اغلب در صدد یافتن فردی مناسب برای خود هستند به جای آنکه خود را برای دیگری مناسب سازند آنچه روانشناسان باید در مشاوره طلاق و تاکید کنند این است که سعی کنند ویژگی های منفی خود را تغییر دهند تا اشتباهات سابق را در زندگیشان تکرار نکنند انتخاب همسر مناسب مستلزم  یادگیری مهارت ها دیگر شناسی است.

 

اصول دیگر شناسی

 

 بررسی انگیزه های فرد از ازدواج مجدد و معیارهای که همسر آینده دارد در مشاوره ضروری است افراد باید برای شناخت فرد مورد نظر خود وقت کافی بگذارند از منابع مختلف جستجو کنند و از مشاوره و راهنمایی مشاور برخوردار باشند.این اصول عبارتند از:

 

1-وقت گذاشتن برای آشنایی بیشتر

2- با پرس و جو از منابع مختلف

3- ملاقات های طولانی ملاقات با فرد مورد نظر در خانواده

4-توجه به دوگانگی در رفتار و کلام

5- توجه به دوگانگی در کلام

6-ملاقات در موقعیت های مختلف

7- بررسی دلایل جدایی

8-ارتباط چهره به چهره

 

والدین پس از ازدواج مجدد

 والدین تا پایان عمر والدین حسن چه مجوزی همانند و چه ازدواج مجدد بکند آنها به یادگیری مهارت ها نیازمند تا بتوانند پس از ازدواج مجدد نقش والدین ای خود موثر و سازنده عمل کنند نکات زیر برای این والدین ضروری است.

 

1- آماده سازی فرزندان کودکان خردسال را باید قبل از آماده کرد تا با ازدواج مجدد با والدین خود بهتر کنار بیایند صحبت با کودک درباره موضوعی که قرار است گفت ازدواج مجدد جدیدی برای نخواهد بود و مراقبت خواهد کرد و غیره کمک کننده است در بهترین حالت فرزندان باید از قبل از هر چیزی را که قرار است با پدر یا مادرش آن ازدواج کند ببیند آماده ساختن کودک احتمال پذیرش آنها را بالا میبرد

نوجوانان برخلاف کودکان با دشواری بیشتری ازدواج مجدد والدین خود را می‌پذیرند ویژه وقتی قرار باشد والدیک نوجوان با وی زندگی می کند قصد ازدواج داشته باشد در این صورت نوجوان بیشتر از آشفته می شوند زیرا احساس می‌کند که روال زندگی آنها تغییر میکند و نگران هستند و نتواند زندگی خود را با تغییرات حاصل از ازدواج مجدد والد سازگار سازند

 

 

2- به مشابه روجوع  کنید در صورتی که فرزندان نسبت به ازدواج مجدد والدین با واکنش منفی شدیدی نشان می دهند می تواند بیانگر دلایل زیادی باشد احساس ناامنی اصطراب با بستگی شدید به والدین ترس از دست دادن والدین امیدی احساس خشم شب به فردی که قرار است شایع پدر یا مادر را بگیرد و از این موارد هستند

3-  به فرزندان اطمینان دهید والدینی که قرار است ازدواج مجدد کند باید به فرزندش اطمینان دهد که همانند سابق در کنارت خواهد بود همانند سابق او را دوست خواهد داشت و از او حمایت خواهد کرد

 

4- روال زندگی کودک را تغییر ندهید برنامه های منظم روزانه کودک اتاق خواب سرگرمی ها و تفریحات را تغییر ندهید ازدواج مجدد والدین باعث به هم ریختن برنامه های فرزندان شود در صورتی که والدین یاشار هستند پس از ازدواج منزل مسکونی و سکونت خود را تغییر دهند باید اسباب و لوازم کودک را به منزله جدید بیاورند و همانند قبل بچینند  و برنامه های دیگر کودک نیز باید  سر جایش باشد

 

5- رابطه فرزند را والد قطع نکنید در مواردی  دیده می‌شود که یکی از والدین به دنبال ازدواج همسر سابق رابطه فرزند را با وی قطع  می‌کنند این موارد در افراد می‌شود که نتوانستند با طلاق کنار بیایند و طلاق هیجانی برسند در صورتی که شما با فردی طرف هستید که اصرار اصرار به قطع رابطه فرزند بعد والد متاهل  دارد درباره سود و زیان و پیامدهای منفی این اقدام با او صحبت کنید

6- همسر جدید را مدتی از والدینی کردن بافت دارید همسر جدید تنها یک همسر است پس انتظار نداشته باشید که وی بلافاصله از ازدواج نقش والد را برای فرزندان بازی کند و به تنبیه و تشویق فرزندان به پردازد فرزندان به زمان احتیاج دارند تا فرد جدید را به عنوان همسر پدر یا مادر پذیرند چه برسد به پدر و مادر بودن بنابراین بهتر است دست نگه دارید و بگذارید که فرزندان به تدریج پرده جدید را به عنوان والد بپذیرند

7- مقابله به مثل نکنید بروز برخی واکنش های افراطی خواننده پرخاشگری و لجبازی گریستن مخالف جدایی با زن بابا یا ناپدری طبیعی است در صورت مواجهه با این واکنش‌ها والدین باید قربانی به خرج دهند و به مقابله به مثل نکند زمان به هر دو طرف یعنی والدین و فرزندان کمک می‌کند تا واقعیت را بپذیرند

8- فرزندان رو تحریک نکنید تحریک فرزندان علیه فرد جدیدی که به عنوان همسر به خانه آمده است اغلب توسط والدین دیگر صورت می‌گیرد در جلسه به کرات با این موضوع روبرو شدم که یکی از والدین فرزند و علیه همسر سابق و همسر شهری می کند و از بین می خواهد که با آنها رفتار نامناسب و خشونت آمیزی داشته باشد

 

9- تحمیل نکنید به استفاده از زور و تحمیل برای کنترل فرزندان یا مجبور ساختن آنها به پذیرش وضعیت جدید نتیجه عکس می دهد در صورتی که وارد جدید دارای فرزند است باید از قبل فرزندان در جریان این موضوع قرار گیرند و بدانند که قرار است پدر و مادری جدید با یک یا دو فرزند آنها اضافه شوند در این موارد اصلا نداشته باشید که فرزندان همگی در یک اتاق باشد و وسایل شخصی خود را در اختیار دیگری بگذارند تحمیل این موارد به کودکان تنها رابطه آنها را خراب می‌کند و سبب می‌شود تا آنها نتوانند با وضعیت جدید سازگار نیز داشته باشند

 

10- مرز بگذارید برای فرزندان توضیح دهید که همسرتان همانند شما رئیس خانواده است فرزندان باید احترام بگذارند به حرف‌هایش گوش دهند در صورت مواجهه با بی احترامی و بی توجهی فرزندان نسبت به والدین جدید با آنها صحبت کنید و از آنها بخواهید تا رفتارشان را کنترل کند والدین باید فرزندان را تنبیه کنند و روش های پرخاشگرانه را برای تبیین انتظارات خود به کار گیرند

 

 

 

 

 

 

 

 

اشتراک گذاری:
مطالب مشابه
دیدگاه‌ها
امتیاز دهید:
0 از 5